سلام، من اشکان رحمانی هستم. از سال ۱۳۹۴ به طور جدی وارد دنیای برنامهنویسی شدم و امروز به عنوان یک متخصص در حوزه توسعه وب فعالیت میکنم. تخصص اصلی من در بخش Back-End با پلتفرم NET. است و در حال حاضر به عنوان راهبر فنی (Technical Lead) در گروه سفرهای علیبابا مشغول به کار هستم. پیش از این هم در PayPing (پی پینگ)، یک شرکت دانشبنیان در حوزه خدمات بانکی و پرداخت، همین نقش رو داشتم.
اگر پروژه نرمافزاری دارید یا به مشاوره نیاز دارید، خوشحال میشم با من از طریق ایمیل ashkan.rmk@gmail.com در تماس باشید.
همچنین اگر تازهکار هستید و به دنبال شروع برنامهنویسی هستید، علاوه بر مطالب این وبلاگ، یک کانال یوتوب هم دارم که در اون درباره ورود به دنیای برنامهنویسی و چالشهای ابتدایی این مسیر صحبت میکنم. ویدیوها رو میتونید از منوی بالا پیدا کنید یا مستقیماً از طریق لینک زیر وارد کانال بشید.
اگر هم سوالی داشتید، خوشحال میشم توی کامنتهای وبلاگ یا ویدیوهای کانال ازتون بشنوم و پاسخ بدمو یا اگر نیاز به مشاوره حس کردین، میتونین از طریق این صفحه با من در ارتباط باشین.
در نهایت، اگه دوست دارید بیشتر درباره من و زندگیام بدونید، ادامهی مطلب رو بخونید. ✌🏻
من، یک دوست دار تکنولوژی، شاید گیک، یک دیوانه ورزش(ژیمناستیک) و در حال حاضر هم توسعهدهنده وب. فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی فناوری اطلاعات (ورودی ٩٣) از دانشگاه صنعتی سجاد مشهد هستم و فعلن هم همینجا زندگی میکنم…
به دلایل شخصی که واسم بوجودآمده، از اینکه اینجا درس خوندم خیلی خوشحالم :))
از ۵ سالگیم وارد ورزش ژیمناستیک شدم و طی اون سالها تا ۹ سالگی توی رشتههای مختلفی مثل ووشو و شنا هم بودم اما نهایتن به این نتیجه رسیدم که به طرز وحشتناکی به ژیمناستیک علاقهمندم و میگفتن که استعداد دارم. پس به طور حرفهای وارد این ورزش زیبا شدم و اولین مسابقه کشوریم رو هم توی همین سن شرکت کردم و دهم شدم …
این داستان ادامه پیدا کرد، هرسال مسابقات کشوری جدید و بالا اومدن رتبه من تا بالاخره رسیدن به قهرمانی کشور در سن نوجوانی و وارد شدن به تیم شاخصین ژیمناستیک هنری ایران.
خلاصه بعد از سالها تمرین و حمایت خانواده و البته زحمت مربیم آقای سالاری تونستم وارد تیمملی جوانان بشم و چند سالی به طور متوالی تیممون قهرمان بیشک ایران بود(۴ سال). در نهایت توی سن ۱۸ سالگی وارد رقابت سنگین انتخابی برای تیم ملی بزرگسالان شدم و البته انتخاب هم شدم …
یک هفته بعدبرگشتن از اردوی تیمملی بزرگسالان در اواخر یک شب تمرینی عادی، حین زدن یک حرکت از ارتفاعی حدود ۱/۵ ،۲ متری با پیشونی به زمین خوردم و مهره های گردنم از دوناحیه شکست و دررفت و ۹۰درصد نخاعم هم آسیب دید و از گردن به پایین فلج کامل شدم(نه حس و نه حرکت).
واسه اخبار بیشترشم میتونین به لینکخبرگزاری های زیر یه سر بزنین:
- علائم حیاتی ژیمناستیککار مشهدی مساعد است
- امیدواری زیادی به بازگشت اشکان رحمانی به میادین داریم
- عیادت مدیرکل ورزش و جوانان خراسان رضوی از ژیمناست مصدوم مشهدی
- کار درمانی اشکان رحمانی پس از فیزیوتراپی آغاز میشود
- ژیمناستیک کار مصدوم خراسانی همچنان تحت مراقبتهای پزشکی است
- بازیکن تیم ملی ژیمناستیک به میادین باز میگردد
یا هم این کلیپ مستند که برای برنامه ماهعسل تهیه شده رو مشاهده کنین :
برای دانلود از آپارات هم میتونین اینجا (+) برین.
این هم تصاویر مصاحبه با روزنامه شهرآرا هستش که حدود ۴ سال بعد از این اتفاق انجام شدش. اونجا هم یک روند کامل از ۵ سالگیم تا اون موقع رو مفصل توضیح دادم. این مطلب روزنامه مال آذرماه سال ۹۹ هستش.
برای خوندن نسخه دیجیتالیش هم میتونین به لینک زیر سر بزنین:
این هم فایل صوتی گفتگو تلفنی کوتاه من با رادیو خراسان هستش که گوش کردنش شاید براتون جالب باشه 🙂
خلاصه اگر کلیپ های بالا، مصاحبهها و خبرگزاری ها رو ببینین خیلی از حرفها توش زده میشه و متوجه میشین داستان این اتفاق از چه قرار بود و به کجا رسید …
نکته مهم اینه که الان سالم و سرحال با اهداف جدید و تازهتر بهتر از قبلم هستمو بهترم میشم و توی مسیر جدید زندگیم همه توانم رو گذاشتم و میرم جلووو:))
تجربه بزرگ و بینظیری بود و قطعن پست های بیشتری در این مورد بعدن مینویسم، چون برای کمتر کسی پیش میاد فلج کامل بشه اما کمتر از یکسال نشده پاشه راه بره:)))
بگذریم، داشتم میگفتم …
طراحی رو از دوران راهنمایی به عنوان یکی از علایقم شروع کردم و به خاطر همین موضوع رابطم به کامپیوتر نزدیک شد و به خاطرش مجبور بودم با ابزارها و نرمافزارهای کاربردی زیادی کار کنم اما هیچ تعریف و تصوری از برنامهنویسی و کدزدن توی اون دوران تا اواخره دوره پیشدانشگاهیم نداشتم.
توی دبیرستان من به امید پزشکی تا سال سوم رشته تجربی میخوندم تا اینکه به طور اتفاقی فراخوان مسابقات آزمایشگاهی و کارگاهی کامپیوتر رو توی برد مدرسه دیدم و توش ثبت نام کردم که برم. تصوری که از خودم داشتم این بود که الان میرم و یه تفریح دوره همی و آخر میشم برمیگردم. اما وقتی بودجه بندی رو نگاه کردم دیدم تقریبن هرچی گفته رو بلدم غیره یک مورد که نوشته بود برنامه نویسی ویژوال بیسیک۶ که تاحالا اسمشو فقط از دور شنیده بودم. رفتم منابعشو گرفتم و نشستم به خوندن، اما اتفاقی که افتاد تقریبن هیچی نفهمیدم:)) خلاصه روز آزمون شد و رفتم.
یک هفته بعد نتایج اومد و به طرز باورنکردنی توی این مسابقات اول شده بودم. این اتفاق باعث شد خیلی بیشتر از قبل علاقهمند به کامپیوتر بشم و حس کردم علاقه اصلی خودمو کشف کردم و به ریاضی تغییر رشته دادم تا بتونم دانشگاه رشته کامپیوتر بخونم. این اتفاق تلنگری بهم زد که دنیایی توی کامپیوتر وجود داره به اسم برنامه نویسی که هزاران برابر بزرگتر از سطح تصورات من هستش و من هنوز هیچی ازش نمیدونم.
در نهایت کنکور دادم و موقع انتخاب رشته تنها ۲ تا انتخاب نوشتم. اولی شبانه مهندسی کامپیوتر گرایش نرمافزار دانشگاه فردوسی و دومی هم مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه سجاد، که البته دومی رو آوردم:))
مدتی رو به صورت فریلنسری (آزاد) پروژههای طراحی پوستر و دیزاین و همینطور ساخت موشنگرافیک انجام میدادم و یک تایمی هم توی یک شرکت غذایی، طراحی بستهبندی فستفود هارو انجام میدادم.
در همین حین برنامهنویسی رو از ترم اول دانشگاه به لطف یک استاد سخت گیر با سیپلاسپلاس شروع کردم و کم کم وارد حوزهها و زبانهای دیگه شدم.
حدود دوسال اپلیکیشنهای موبایلی رو تحت جاوا برای پلتفرم اندروید پیادهسازی میکردم و بعد از اون به دلایلی که اینجا (+) نوشتم، بیخیالش شدم تا اینکه وارد دنیای وب شدم و خیلی جدی پیگیر و دنبال کردمش تا بلخره روی برنامه نویسی سمت سرور وب با ASP.NET Core متمرکز شدم و همینطور برای سمت کلاینت شروع کردم به کار با فریمورک ReactJS که نتیجش منجر به ورود من به دنیای حرفهای برنامهنویسی و اولین تجربه حرفهای شغلیم شد که اینجا (+) در موردش کامل نوشتم.
در حال حاضر هم به عنوان تکلید (Technical Lead) سرویس های قطار و اتوبوس گروه سفرهای علیبابا مشغول به کارم و از فرصتهای جدیدی که این موقعیت برام ایجاد کرده، بسیار هیجانزده ام. قبل تر هم به عنوان راهبر ارشد فنی سمت سرور (Back-End Technical Lead) در شرکت دانش بنیان PayPing که پرداختیار رسمی بانک مرکزی هست مشغول به کار بودم. برای جزئیات بیشتر هم میتونین یک سر به لینکداینم بزنین…
حالا اینجور که پیش بینی کردم قراره یک سری چیزا از خودم اینجا بگم و صرفا یک بلاگ شخصی از تجربیات، ایده ها، چیزایی که یاد میگیرم و البته خاطرات روزمرهام هست که اینجا به اشتراک میزارمشون.
فکره زدن همچین جایی واسه خودم رو خیلی وقته دنبال خودم میکشوندم
و همیشه دنبال یک فرصت بودم که عملیش کنم، که کردم. باشد که کارا باشد …
بالاخره بعداز یک دنگ و فنگ نسبتا طولانی به این نتیجه انقلابی رسیدم که این بلاگ رو در بهمن ماه سال ۹۵ به چند دلیل که تو ادامه میگمشون بزنم.
شاید اولین دلیلش این باشه که چند سال دیگه برگردم و ببینم همه چیز از کجا شروع شد، چیا تو ذهنم بود و الان چی هست… چی بودم و چی شدم …
دومیش اینکه اگر کسی به مشکلی مشابه من تو انجام کاراش یا حتا زندگی روزمرش برخورد شاید بتونه یک کمک کوچولویی واسش باشه.
سومیش نوشتن رو دوست دارم:)
چهارمیش اینکه داشتن وبلاگ شخصی، یک رسم برای کسایی هست که خودشونو گیک میدونن یا حداقل دوست دارن تو این مسیر باشن.
پنجمیش رو هم متاسفانه نمیتونم بگم …
خلاصه که سعی میکنم توی هر نوشته به یک مبحثی در حوزه خودمون یعنی IT و دنیای برنامه نویسی اشاره کنم یا اگر تونستم یک توضیح اجمالی یا آموزشی , تجربه ای چیزی اینجا بنویسم.
توی شبکه های اجتماعی هم کم و بیش هستم و میتونیم اونجا بیشتر در ارتباط باشیم. در آخر خوشحال میشم شما دوستان عزیز تو این مسیر کمکم کنین و با نظراتون این کار رو کامل کنین.
شاد باشید و خوشحال …
پ.ن۱:
اگه نمیدونین گیک یعنی چی؟؟!
به طور کلی Geek به فردی با رفتارهای غیر متعارف گفته میشه… اما امروزه توی حوزه ی فناوری، به فردی متخصص گفته میشه که کارش رو نه به خاطر کسب درآمد، بلکه به خاطر عشقش به اون کار انجام میده و همین اشتیاق به کارش باعث میشه که برای یادگیری و پیشرفت شب و روز نشناسه!