این بار صرفن درباره اتفاقات حواشی وارد شدنم به تیم پیپینگ نوشتم و سعی کردم از حال و هوای کار کردن با این تیم بنویسم.
بعد از کلی چرخیدن توی استارتاپها و شرکتهای مختلف مشهدی تو حوزه IT و تجربه کار پارهوقت توی اونها، از شدت داغون بودن محیطکاری و سطح کار و همینطور تکنولوژیهای مورد استفادشون، تصمیم گرفته بودم که کلاً تا تموم نشدن دانشگاه وارد هیچکدومشون نشم و بعد از گرفتن لیسانسم ترجیحاً برم تهران.
چالشهای پیش رو
تکنولوژیهایی که من داشتم یاد میگرفتم و باهاشون درگیر بودم، ابزارهای به نسبت جدیدی بودن و کمتر کمپانیای هستش که ریسک مهاجرت به این تکنولوژیهای روز رو داشته باشه و عموماً شرکتهای قدیمی مشهد که تا حدودی محیطکار و مزایای مناسبتری داشتن از دید تِکاستَک مورد استفاده توی پروژههاشون اصلاً بهروز نبودن و به هیچوجه نیاز آپدیت کردن خودشون و محصولاتشون رو حس نمیکردند. چون غالباً مشتریهای ثابتی دارن و کارشون با همون محصولات دمدستی راه میفته!
البته این قضیه برای ۸۰درصد شرکتهای مشهدی صدق میکنه و تجربه شخصیم در مواجهه باهاشون هست، شاید توی اون ۲۰ درصد موارد بهتری هم دیده بشه! 🙂
غیر از این مواردی که بالا گفتم، بعضی از این شرکتها هم توقع استخدام یک آچارفرانسه همه فنحریف رو دارن اونم با مبالغ بسیار ناچیز!
نمونهای از آگهیهای استخدام شرکتهای خیلی معتبر :))
استارتاپها هم یا به قدری درگیر حواشی بازیهای استارتاپی شده بودن و فقط دنبال زدن فاندر کنار اسمشون تو بایو بودن که اصلاً محصول اصلی که قراره ارائه بشه به کلی فراموش میشد و کیفیت کار نهایی هم افت میکرد و یا اصلاً در حد استخدام یک دولوپر نبودن و با وعدههای دادن سهام و این داستانها سعی در جبران زحمت کشیده شده میکردن که خب کافی نبود!
شروع کسب و کار (استارتاپ) شخصی و به سر انجام رسوندن ایدههای خودم هم بعد از کلی تحقیق و نیازسنجی بازار و بازی کردن با نمونههای اولیهای که با یکی از دوستام زده بودیم، به این نتیجه رسیدیم که فعلاً تا تموم نشدن دانشگاه و آزاد نشدن بخش بزرگی از زمان و فکر، اونجوری که دوستداریم نمیتونیم روی ایدهمون تمرکز کنیم و جلو ببریمش. پس اونم فعلاً رفت تو حالت ساسْپِنشِن 🙂
خلاصه با وجود این مشکلات و محدودیتها، مدت زیادی رو به صورت فریلنسری کار میکردم تا هم مهارت فنی خودم رو افزایش بدم و هم کمتر درگیر رسوم اداری کار توی شرکتها بشم و خلاصه زندگیم دست خودم بود 🙂
استارت یک اتفاق
نزدیک ایام امتحانات بود که به طور اتفاقی ایمیلهام رو چک میکردم دیدم از جابینجا یک ایمیل استخدام بکاند دولوپر وب روی ASP.NET Core برای یک استارتاپ حوزه فینتک اومده بود.
دفعه اولم بود که به طور جدی میخواستم ببینم استارتاپ حوزه فینتک یعنی چی و دقیقاً چه کاری میکنن؟!
رزومهام رو واسشون ارسال کردم. فرداش باهام تماس گرفتن و قرار مصاحبه گذاشتیم. رفتم دنبال اینکه فینتک چی هست و توی ایران چه استارتاپها و شرکتهای فعالی توی این حوزه وجود دارن و دیدم که پیپینگ، جایی که قرار بود واسه مصاحبش برم، جزو بهتریناشون هست و خیلی از کمپانیها، استارتاپها، خیریهها و افراد تاثیرگذار معروف دارن از این سرویس برای انجام امور مالیشون استفاده میکنن.
خلاصه فرداش روز مصاحبه، بعد از حدود سه ساعت صحبت در مورد مباحث مختلف فنی و توضیح کاری که قراره انجام بدم، قرارداد همکاری رو امضا کردیم.
به عنوان کسی که تازه وارد جمع پیپینگیها شده بودم، یک سری مسائل داخل تیم واقعاً واسم جالب و بینظیر بود که تو ادامه یکی یکی میگمشون.
اولین نکته جالب خود اعضای تیم پیپینگ بودن که هر کدوم ساکن یکی از شهرهای ایران هستن. ما توی پیپینگ از تهران، بوشهر، شیراز، گناباد، گناوه، آمل و مشهد نیرو داریم که شامل تیم مارکتینگ و فنی میشن. انسجام، رفاقت و تعهد کاری این افراد رو کمترجایی دیده بودم و فکر نمیکردم تو ایران همچین چیزی اصلاً شدنی باشه 🙂
نکته بعدی محیط کاری به شدت منعطف پیپینگ هستش.
یعنی از اونجایی که ما توی پیپینگ از متدولوژی Scrum برای مدیریت پروژههامون استفاده میکنیم، تنها چیزی که مهم هستش رسوندن تسکها قبل از رسیدن به دِدلاین یعنی تا پایان هر اسپرینت هست و نه تایم حضور فیزیکی داخل شرکت؛ که خب این مسئله برای من که دانشجو هستم و نمیتونم فولتایم جایی برم به شدت مهم بود و تقریباً نمونه مشابه توی این scale رو کمتر میشه توی شهری مثل مشهد پیدا کرد.
زمانی که من وارد تیم شدم، پیپینگ رو قرار بود تقریباً از صفر دوباره با تکنولوژیهای جدیدتر و قویتر هم در سمت کلاینت و هم در سمت بکاِند با امکانات فوقالعاده بیشتر بازنویسی کنن، که این مسئله برای من خیلی هیجانانگیز و چالشی بود؛ چرا که قرار بود دوباره روی تمام ساختار و معماری پروژه و حتی تکنولوژیهای مورد استفاده فکر بشه و یک تجربه جدید بود. احتمالاً در مورد این ساختار جدید، بعداً بیشتر بنویسم.
این خلاصهای بود صرفاً از چگونگی پیوستن من به جمع پیپینگ و کمتر فرصت شد وارد مباحث فنیتر بشم. تو نوشتههای بعدی بیشتر از مباحث فنی و زیرساخت پیپینگ مینویسم 🙂